يادداشت سردبير٬ شماره ١٩٨
سياوش دانشور
"جهاد اقتصادى"
و جنبش نپرداختن قبضها
اوضاع بحرانى حکومت اسلامى هر روز به سمت وخامت بيشتر و فلج کشنده سير ميکند. از نظر سياسى حکومت انسجامش را از دست داده و بدنبال حذف اطلاح طلبان طرفدار خمينى٬ اردوى راست تر حکومت بشدت به جان هم افتاده اند. کابوس "فتنه" ديگر فقط در بيرون حکومت نيست. فقط "خطر" سرنگونى نيست که نظام اسلامى را تهديد ميکند٬ "فتنه" دارد به شناسنامه طيف "خوديها" تبديل ميشود. از اصلاح طلبى دربارى طرفدار خمينى قاتل تا امراى سپاه که وعده خونريزى ميدهند و دولتى که روى درياى خون خوابيده است٬ هر کدام بنوعى و از جانب باندهاى ديگر عامل "فتنه" اند! ما فعلا به ظرائف جنگ قدرت و جنگ بقاى نظام نميپردازيم و هر ادعا و پروپاگاند اين و آن را محور تعريف روندهاى پايه اى سياست ايران نميکنيم. اما حکومتى که هر روز به هر پاره تن خودش "فتنه" ميگويد و تهديد به "از ريشه درآوردن" همديگر ميکنند٬ دور نيست که اسحله هايشان را به هم نشانه روند. اين حکومت عملا نابود شده و لاشه اى است که بايد جارو شود.
خامنه اى سال جديد را "سال جهاد اقتصادى" اعلام کرده است. او سال گذشته را "سال صرفه جوئى" اعلام کرده بود. اين کلمات را لازم نيست زياد زير نور قرار داد تا مضمون دست راستى آنرا عليه کارگران شناخت. اين عبارات فشرده سياستى است که قرار است طى آن ميليونها کارگر و خانواده هايشان به مسلخ سرمايه در اردوهاى بردگى بروند تا براى نظام بحران زده سود تلمبار کنند و حکومت آنها به زعامت خامنه اى به رويشان گلوله بزند. قبلتر آخوند جنتى و امثالهم در بحث سياست حذف سوبسيدها مردم را به سفت کردن کمربندها و تحمل دوره اى رياضت کشى دعوت کرده بودند. زبان هر چقدر آخوندى و اسلامى بشود٬ اما ماهيت طبقاتى اين سياستها بحدى روشن است که نيازى به توضيح ندارد. سرمايه داران و حکومتهايشان همه جاى جهان به يک زبان با کارگران سخن ميگويند.
اما چه کسانى بايد صرفه جوئى کنند و چه کسانى بايد شمشير خونين "جهاد اقتصادى" بر فرق شان فرود آيد؟ اوباش پاسدار و بسيجى٬ اطلاعاتى ها؟ آخوندها و دستگاه مذهب؟ حضرات اتاق بازرگانى تهران؟ روساى باندهاى قاچاق و سران واردات انحصارى کالاها؟ خانواده هاى حکومتى که دست شان به منابع ميلياردى وصل است؟ سرمايه داران و صاحبان و سهامداران شرکتها و کمپانيهاى بزرگ؟ خير٬ قرار است کارگران صرفه جوئى کنند و به "امت جهاد اسلامى سرمايه" تبديل شوند. شرم آور است! در مملکتى که کارگر يک سوم تا يک پنجم خط فقر رسمى و اعلام شده دستمزد ميگيرد و همواره همان دستمزد هم در گرو و معوق است٬ بيمارى و بيکارى و محروميت از آموزش و سلامتى و فراغت سهم شان است و از بوق سگ تا آخر شب جان ميکنند و هنوز گرسنه اند٬ بايد براى بقاى حکومت اسلامى سرمايه "جهاد" کنند! يعنى به زبان آدميزاد چند برابر بيشتر به فقر و فلاکت رانده شوند و خانواده هايشان نابود شود.
اما اين توقع بويژه در دوران خيزشهاى توده اى براى بزير کشيدن ديکتاتورها و حکومتهاى مبتنى بر فقر و اختناق٬ و همينطور در دوره اى که بحران حکومت اسلامى به اوج رسيده است٬ بيجا است. اين سخنان خامنه اى پشيزى براى مردم ارزش ندارد. همان پاسخى که ديگر فرمايشات ملوکانه اش گرفتند مشمول اين يکى هم خواهد شد. خامنه اى بهتر است بجاى کپى سياستهاى خونين سرمايه داران و بانک جهانى با روايت اسلامى٬ فکرى به حال "مرگ بر خامنه اى" و "مرگ بر جمهورى اسلامى" بکند. کسى که امروز و فردايش نامعلوم است نميتواند از اين ژست ها بگيرد. کارگران در اول مه بايد توى دهن خامنه اى بزنند و سياست "جهاد اقتصادى" يعنى بردگى مطلق سرمايه را با سياست انقلاب براى آزادى و برابرى و رفاه٬ سياست انقلاب اقتصادى در نظام استثمارگر سرمايه دارى جواب بدهند.
وانگهى براى حکومتى که خود معترف به خطر فروپاشى اقتصادى شده و نتايج بحران عميق اقتصادى و بروز آن دارد در سقوط و ورشکستگى بانکهايش بدليل ناتوانى مردم در پرداخت بدهى ها خود را نشان ميدهد٬ حکومتى که به گزارش بهداشتى بانک جهانى در سال ٢٠١١ در انتظار يک "رکود تورمى" بيسابقه و استثنائى است٬ سياست "جهاد اقتصادى" نوشدارو بعد از مرگ سهراب هم نيست بلکه کبريت زدن به انبار باروت است. مثلا کارگران و مردم محروم اگر زير بار جهاد اسلامى خامنه اى نروند حکومت چه کارى از دستش ساخته است؟ آيا همين امروز ميتواند با جنبش نپرداختن قبض هاى گاز مقابله کند؟ آيا مردم را از گاز و برق و آب و مايحتاج شان محروم خواهد کرد؟ آيا اگر اينکار را کرد مردم خانه شان مى نشينند و ميگويند متشکريم!؟
همانطور که پيش بينى ميکرديم در مقابل موج گرانى مردم ناچارند اعتراض کنند٬ مردم نميتوانند هزينه ها را براساس قيمتهاى جديد بپردازند٬ مقاومتى بتدريج عمومى شکل ميگيرد و حتى طرح رژيم را به شکست ميشکاند. امروز اين جنبش به اندازه کافى وسعت يافته و سران حکومت هم رسما اعلام ميکنند در مقابل نپرداختن قبض ها توسط مردم کارى از دست شان ساخته نيست. اين جنبش در صورت عدم پس گرفتن طرح حذف سوبسيدها با توجه به گرانى سرسام آور بسرعت توده اى و همه گير خواهد شد و منشا انواع شورش و اعتراض عليه فقر و گرانى در ايران و بمصاف کشيدن حکومت ارتجاعى و ضد کارگرى سرمايه اسلامى خواهد شد.
حکومت اسلامى در بن بست لاعلاج و بحران عميق همه جانبه اش گرفتار است و مسائلى مانند تحريم اقتصادى٬ بحران اقتصادى جهان سرمايه دارى٬ و رويدادهاى انقلابى در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا٬ تضعيف اسلام سياسى٬ و معضلات بين المللى حکومت اين بحران قديمى و مزمن را به آستانه انفجار اجتماعى کشانده است. هشدارهاى فوق خطرناک در باره اقتصاد ايران و صد پارگى حکومت و مردمى عميقا ناراضى٬ ماتريال اين انفجار را فراهم کرده اند. نيروها و جريانات بورژوازى ايران٬ چه حکومتى و چه اپوزيسيونى٬ در جوهر با حرفها و سياستهاى خامنه اى اختلافى ندارد. اينها بالاخره نميتوانند از اسلاف جهانى شان جلو بزنند. اما دسته جمعى ميتوانند مطمئن باشند که کارگران زير بار سياست ارتجاعى "جهاد اقتصادى" و بردگى مطلق نميروند.
پاسخ کل اين اوضاع دست جنبش کمونيستى طبقه کارگر است. وقت آنست طبقه کارگر آگاهانه به ميدان جنگ برسر قدرت سياسى شود. در مقابل سياست فقر و فلاکت و رياضت کشى اقتصادى و سرکوب سياسى سرمايه داران٬ کارگران بايد آلترناتيو سوسياليستى شان را قرار دهند. سرمايه دارى بايد برود! کارگران ميتوانند جامعه اى آزاد و برابر و مرفه براى همگان برپا کنند! اين امرى ضرورى و ممکن است! *